شناسنامه علمی شماره
دوره 7، شماره 27 ، پاییز 1395، صفحه 1-5
مقاله پژوهشی
فقه و مبانی حقوق
سعید عباس زاده مهنه؛ حسین نمازی فر
دوره 7، شماره 27 ، پاییز 1395، صفحه 7-26
چکیده
حکم قصاص از جمله احکام اساسی دین اسلام است که اجرای آن در جامعه مورد اهتمام و تأکید شارع مقدس قرار گرفته است. لکن امروزه این سؤال مطرح است که آیا این حکم همچنان که دشمان اسلام اذعان میکنند حکمی ضد حقوق بشری است یا خیر؟ ازاینرو باتوجه به اهمیت موضوع، نگارنده در پاسخ به این سؤال ضمن تبیین فلسفه و حکمت حکم قصاص از دیدگاه علامه طباطبائی، ...
بیشتر
حکم قصاص از جمله احکام اساسی دین اسلام است که اجرای آن در جامعه مورد اهتمام و تأکید شارع مقدس قرار گرفته است. لکن امروزه این سؤال مطرح است که آیا این حکم همچنان که دشمان اسلام اذعان میکنند حکمی ضد حقوق بشری است یا خیر؟ ازاینرو باتوجه به اهمیت موضوع، نگارنده در پاسخ به این سؤال ضمن تبیین فلسفه و حکمت حکم قصاص از دیدگاه علامه طباطبائی، معتقد است این حکم نهتنها ضد حقوق بشری نیست بلکه همچنان که علامه طباطبائی(ره) با استعانت از کلام وحی فرمودند؛ اجرای حکم قصاص در راستای مصلحت و سعادت نوع بشر است چراکه مصلحت عموم تنها با قصاص تامین میشود، چون قصاص است که حیات را ضمانت میکند نه عفو کردن و دیه گرفتن و نه هیچ چیز دیگر، و این حکم هر انسان داراى عقل است و از منظر ایشان اگر یک فرد از نوع بشر کشته شود، خلقت خدا تباه شده، و در نتیجه غرض خداى سبحان که بقاى انسانیت از نسلی به نسل دیگر است، باطل میشود. بنابراین قاتل در مقام معارضه و منازعه با مقام ربوبى برآمده است، بنابراین بهترین و حکیمانهترین راه برای حفظ حیات انسانها و محفوظ ماندن خون آنها حکم قصاص است چرا که اگر خواسته باشیم کسی را از قتل دیگری منصرف کنیم، اطمینان ترین راه آن، تهدید نمودن او به مقابله به مثل است و الّا هر مجازات دیگری ممکن است برای او قابل قبول باشد و او را از قصد خود منصرف نکند.
مقاله پژوهشی
فقه و مبانی حقوق
عبدالامیر ریشه؛ هادی غلامرضاراوی
دوره 7، شماره 27 ، پاییز 1395، صفحه 27-45
چکیده
وقف یک نوع صدقه جاریه می باشد که کمک به حل مشکلات جامعه می باشد؛ اما مشکلی که ممکن است متولیان موقوفه با آن مواجه گردند این است که در بعضی مواقع عین موقوفه به مرور زمان مضمحل و نابود می گردد و موقوف علیهم هیچ نفعی از موقوفه نمی توانند ببرند. در این صورت براساس فقه شیعه چه باید کرد؟ شیخ انصاری می فرمایند اگر همه موقوفه از منفعت ساقط گردد ...
بیشتر
وقف یک نوع صدقه جاریه می باشد که کمک به حل مشکلات جامعه می باشد؛ اما مشکلی که ممکن است متولیان موقوفه با آن مواجه گردند این است که در بعضی مواقع عین موقوفه به مرور زمان مضمحل و نابود می گردد و موقوف علیهم هیچ نفعی از موقوفه نمی توانند ببرند. در این صورت براساس فقه شیعه چه باید کرد؟ شیخ انصاری می فرمایند اگر همه موقوفه از منفعت ساقط گردد بیع آن جایز می گردد و اگر منفعت آن در اثر خرابی بسیار قلیل باشد بیع آن جایز نمی باشد البته اگر منفعت تبدیل آن از عرصه آن بیشتر باشد محل اختلاف می باشد و اگر منفعت آن در اثر خرابی کم یا قلیل باشد بیع آن جایز نمی باشد.
مقاله پژوهشی
فلسفه اسلامی
هادی واسعی؛ محمد جواد نوروزی
دوره 7، شماره 27 ، پاییز 1395، صفحه 47-69
چکیده
آنچه این مقاله عهدهدار آن است، تبیین کیفیت نفس امام معصوم (ع) و چگونگی ارتباط آن با نفوس دیگر با رویکرد فلسفی-نقلی است. اتخاذ این رویکرد بدان جهت است که در فلسفه، از عناوین نبوّتِ خاص و رسالتِ مخصوص و امامت و ولایت و خلافت افراد معیّن و عناوین کلی آنان گفتوگو نشده است اما این بدان معنا نیست که فلاسفه مسلمان به این مهم توجهی نداشتهاند ...
بیشتر
آنچه این مقاله عهدهدار آن است، تبیین کیفیت نفس امام معصوم (ع) و چگونگی ارتباط آن با نفوس دیگر با رویکرد فلسفی-نقلی است. اتخاذ این رویکرد بدان جهت است که در فلسفه، از عناوین نبوّتِ خاص و رسالتِ مخصوص و امامت و ولایت و خلافت افراد معیّن و عناوین کلی آنان گفتوگو نشده است اما این بدان معنا نیست که فلاسفه مسلمان به این مهم توجهی نداشتهاند بلکه آنان هنگام تبیین قواعد فلسفی همچون «چگونگی صدور کثرات از وجود واحد» با عنایت به علوم نقلی، نظام وسائط را بهترین پاسخ به این پرسش دانسته و قائل شدهاند که در نظام وسائط، مبادی عالیه و نفوس قدسیه، واسطه فیض و کارگردان امور تکوینی و تشریعی عالم هستند. از این رو آنان در تبیین کیفیت نفوس قدسیه، نفس امام معصوم (ع) را قلم اعلای خدای منّان در خلق کلمات تکوینی دانسته و قائل به عدم بینونت میان نفس امام (ع) و نبی (ص) شدهاند. فلاسفه اسلامی در بحث نقلی «احاطه نفس امام (ع) بر نفوس دیگر» بر این باورند که چون نفس امام معصوم (ع) «نفس ما فی العالم» است و روح او روحِ همه و نفسِ او نفس همه و جسمِ او جسم همه است، ارتباط تنگانگی میان نفس امام (ع) و نفوس مؤمنین برقرار است چنانچه می-خوانیم: «و ارواحکم فی الأرواح و نفوسکم فی النفوس و أجسامکم فی الأجسام».
مقاله پژوهشی
فقه و مبانی حقوق
اکبر ذاکریان؛ سید عبدالمطلب احمدزاده بزار
دوره 7، شماره 27 ، پاییز 1395، صفحه 71-91
چکیده
شفعه عملی حقوقی است که شارع آن را بنا بر مصالحی برای احد شرکاء مال مشاع، تحت شرایطی به تبع عقد بیعی که فی مابین احد شرکا و ثالث منعقد میگردد به رسمیت شناخته است. از آنجایی که ممکن است این عقد تحت تاثیر رضایت طرفین مورد اقاله قرار گیرد و این رهگذر مبیع به ملکیت بایع و ثمن به ملکیت مشتری باز گردد، دو حالت به وجود خواهد آمد، حالت اول جایی ...
بیشتر
شفعه عملی حقوقی است که شارع آن را بنا بر مصالحی برای احد شرکاء مال مشاع، تحت شرایطی به تبع عقد بیعی که فی مابین احد شرکا و ثالث منعقد میگردد به رسمیت شناخته است. از آنجایی که ممکن است این عقد تحت تاثیر رضایت طرفین مورد اقاله قرار گیرد و این رهگذر مبیع به ملکیت بایع و ثمن به ملکیت مشتری باز گردد، دو حالت به وجود خواهد آمد، حالت اول جایی است که قبل از اعمال حق شفعه توسط شفیع اقاله صورت می گیرد و در حالت دوم بعد از اعمال حق شفعه اقاله صورت میگیرد. مشهور فقها بر این اعتقادند که چون حق شفعه به مجرد عقد بیع به وجود میآید و به عنوان یک حق مکتسب برای شفیع خواهد بود اقاله بعدی نمی تواند بر آن تاثیر گذاشته و موجب از بین رفتن آن گردد بلکه این حق شفعه است که اگر بعد از اقاله صورت گیرد باعث رفع اقاله می گردد. در مقابل این قول برخی از فقها نیز معتقدند که چون با اقاله مبیع به ملکیت بایع باز می گردد بنابراین محلی برای حق شفعه باقی نمی ماند زیرا مجرای حق شفعه آن است که حصه مبیعه در تملک مشتری باشد.
مقاله پژوهشی
فقه و مبانی حقوق
جواد باریکلو؛ ابراهیم دلشاد معارف؛ سید مهدی میرداداشی
دوره 7، شماره 27 ، پاییز 1395، صفحه 93-108
چکیده
چکیده: دین در فقه شامل هر مال کلی ثابت در ذمه است دین به اعتبار مدت زمان پرداخت به دو نوع تقسیم می شود؛ یکی بدون مدت زمان پرداخت که اصطلاحاً به آن دین حال گفته می شود و دیگری دارای مدت زمان پرداخت که اصطلاحاً به آن دین مؤجل گفته می شود. گفتنی است دین مؤجل ممکن است به صورت ارادی و قراردادی که ناشی از اراده و توافق طرفین است و یا با منقضی شدن ...
بیشتر
چکیده: دین در فقه شامل هر مال کلی ثابت در ذمه است دین به اعتبار مدت زمان پرداخت به دو نوع تقسیم می شود؛ یکی بدون مدت زمان پرداخت که اصطلاحاً به آن دین حال گفته می شود و دیگری دارای مدت زمان پرداخت که اصطلاحاً به آن دین مؤجل گفته می شود. گفتنی است دین مؤجل ممکن است به صورت ارادی و قراردادی که ناشی از اراده و توافق طرفین است و یا با منقضی شدن مدت و در پاره ای موارد به صورت قهری که خارج از اراده ی طرفین به دین حال تبدیل شود. در فقه مشهور فقها معتقدند با مرگ مدیون دین مؤجل او حال می گردد ماده 231 قانون امور حسبی نیز بیانگر همین مطلب است. حال سؤال این جاست که مبنای حال شدن دین چیست؟ چرا با وجود اصل بقای اجل در پاره ای موارد دین مؤجل حال می گردد؟ به عبارت دیگر هدف از حال شدن دین چیست؟ می توان گفت حال شدن دین به صورت قهری به منظور حمایت از طلبکاران و اطمینان بخشیدن به آن ها است به عبارت دیگر درمواردی که احتمال دارد دین مؤجل در معرض تلف قرار گیرد حال می گردد. واژگان کلیدی: دین مؤجل، اجل، تأجیل، حلول دین،
مقاله پژوهشی
فقه و مبانی حقوق
محمدرضا شرافت پیما؛ محمد ربیعی نیا
دوره 7، شماره 27 ، پاییز 1395، صفحه 109-126
چکیده
حقوق و اخلاق حرفهای به عنوان پدیدهای نوظهور دنیای امروز، پژوهشی بین رشتهای است، که میتوان جایگاهش را در فقه و منابع معتبر فقه اسلامی یافت. از این رو این سوال را به ذهن متبادر میکند که آیا تصور برقراری رابطهای منطقی میان حقوق و اخلاق حرفهای سردفتر با مباحث فقهی، صحیح است یا خیر؟ آیا اساساً فقه را باید متکفّل این حوزه قلمداد ...
بیشتر
حقوق و اخلاق حرفهای به عنوان پدیدهای نوظهور دنیای امروز، پژوهشی بین رشتهای است، که میتوان جایگاهش را در فقه و منابع معتبر فقه اسلامی یافت. از این رو این سوال را به ذهن متبادر میکند که آیا تصور برقراری رابطهای منطقی میان حقوق و اخلاق حرفهای سردفتر با مباحث فقهی، صحیح است یا خیر؟ آیا اساساً فقه را باید متکفّل این حوزه قلمداد کرد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، مبنای وجود این رابطۀ منطقی چیست؟ در مقام پاسخ باید اذعان داشت که موضوعات مطروحه در حقوق و اخلاق حرفهای سردفتر، علیرغم نوین بودنِ آنها، رابطهای مستقیم با کسب و کار و ارائه خدمات حاکمیتی سردفتر داشته و علومی مانند حقوق و اخلاق به بهبود و استحکام اینگونه روابط و تعاملات، میپردازد. از سوی دیگر، فقهاء و علمای دینی اسلام در کتب فقهی خود، مباحثی را تحت عنوان «آداب کسب و کار»، «آداب تجارت» (تجارت به معنای عام) و نظیر اینها مطرح نمودهاند. لذا از آنجایی که حقوق و اخلاق حرفهای مورد توجه فقهاء بوده بنابراین به تبعیت از آن میتوان موضوعات مطروحه در حوزۀ حقوق و اخلاق حرفهای سردفتر را با آن دیدگاهها تطبیق داد.